... .

خداحافظ

... .

خداحافظ

اینجا ارزانیست

چه کسی میگوید که گرانیست اینجا؟
دوره ی ارزانیست…!
چه شرافت ارزان.تن عریان ارزان.و دروغ از همه ارزان تر …!

و چه تخفیفی خوردست قیمت هر انسان…


(دکتر علی شریعتی)


پیاده می شوم

می خواستم زندگی کنم راهم را بستند،

ستایش کردم گفتند خرافات است،

عاشق شدم گفتند دروغ است،

 گریستم گفتند بهانه است،

خندیدم گفتند دیوانه است٬

......دنیا را نگه دارید میخواهم پیاده شوم!


(دکتر علی شریعتی)


زندگی

با شدتی وحشیانه و جنون آمیز٬

آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد٬

آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح٬
بی درنگ٬آسمان از روی زمین برم دارد٬
یا لااقل همچون قارون٬زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد.

اما... نه٬

من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را.

من یک "متوسط" بی چاره بودم و ناچار
محکوم که پس از آن نیز
"باشم و زندگی کنم"
نه٬باشم و زنده بمانم.
و در این وادی حیرت پر هول و بیهودگی سرشار٬گم باشم.

و همچون دانه ایی که شور و شوق های روییدن در درونش٬

خاموش می میرد و آرزوهای سبز درونش می پژمرد٬

در برزخ شوم این "پیدای زشت"

و آن "ناپیدای زیبا" خرد گردم.

که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست.

و در برزخ دو سنگ این آسیای بی رحمی که ...

"زندگی" نام دارد!


(دکترعلی شریعتی)


راز خوشبختی

تو هرچه می خواهی باش ، اما ... آدم باش !!!

چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است که به این مردم،

آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!

مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟

پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.

امروز گرسنگی فکر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .
برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !


(دکتر علی شریعتی)


تنها ترین تنها

سالها اینچنین گذشت و هر چه مینوشیدم تشنه تر میشدم
و هرچه میخوردم
گرسنه تر
و هرچه میگفتم ساکت تر
و هرچه میشنیدم بی جوابتر
و هرچه
مشهورتر گمنام تر
و هرچه شلوغتر تنهاتر
و هرچه غنی تر محتاج تر
و هرچه
آشنا تر بیگانه تر...

تا...

یقین کردم اینجا جای من نیست


(دکتر علی شریعتی)